اینها هنرمندانی هستند که برخلاف باورها و اعتقادات دینی و اعتقادی و هنجارهای رایج در کشور در محافل رسمی و غیر رسمی حضور پیدا می کنند غافل از اینکه اینها با استفاده از امکانات و فضایی که کشور و مردم در اختیارشان گذاشته اند به چنین جایگاهی رسیده اند و ادب و عقلانیت حکم می کند هنرمند سعی کند بر اساس باورها و اعتقادات عرفی ، شرعی و قانونی مردمی که به او ارج گذاشته و او را مورد تکریم قرار داده عمل کند.
اما متاسفانه بعضی از هنرمندان ما به هیچ وجه عمق جایگاه خود را در میان مردم نمیدانند متاسفانه بعضی از آنها باعث گسترش بدحجابی و مسائل دیگر می شوند که میتواند اثرات بسیار زیانباری برای جامعه ایرانی داشته باشد و چه بسا در گناه جوانانی که آنها را مورد الگو قرار داده اند شریک و غیر از اینکه بخاطر اعمال خودشان مورد عقوبت قرار می گیرند شریک گناه آنها نیز خواهند بود.
داستان بد پوششی در سینمای ایران را گویی پایانی نیست.
باز هم بد حجابی در یک جشن مبتذل در سینمای از هم فروپاشیده ایران!
برای دیدن عکسها در اندازه واقعی ، روی عکس کلیک کنید
ارباب نوکرشو از خونه انداخت بيرون
گفت برو گم شو ديگه
نوکره رفت توي خيابون يه کاري کرد ريختن رو سرش کتکش زدن
خبر رسيد به صاحبش
گفتن بدو دارن نوکرتو فلان جا ميزنن
دويد ، دست پاچه دويد ، با همون لباس معمولي دويد تو کوچه
همه به احترامش کنار رفتن
دست اين نوکره رو گرفت بلند کرد
لباساشو تکون داد گرد و غبار رو از رو صورتش پاک کرد
يه وقت ديد غلامه داره گريه مي کنه
دست گذاشت زير چونه غلامه بهش گفت : چته ؟ چرا گريه مي کني ؟
غلامه در آمد گفت :
مگه نگفتي برو گم شو نمي خوام ببينمت ؟
يه وقت ديدن اربابه سرشو انداخت پائين و گفت :
آخه چيکار کنم ؟
تو هر کاري کني به پاي من تموم ميشه
تو هر جا بري به اسم من مي شناسنت
هر جا بري . . . . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
توي حال و هواي اين موضوع بودم که اين سوال توي ذهنم نقش بست
ما رو به اسم کي مي شناسن ؟
رفقا !
با اين اعمالمون ، ما مايه فخر اهل بيتيم يا . . . . ؟
زندگي انسانهاي حكيم سراسر درس است فقط بايد با دقت در آن انديشيد تا به نكات حكمت آموز در رفتارهاي اين چنين انسانهايی پيبرد.
كلاس درس خارج فقه مقام معظم رهبري به اذعان همه حاضرين در آن از غناي فقهي و اصولي بسيار بالايي برخوردار است اما در كنار آن نكات قابل تأملي نيز در رفتار معظم له وجود دارد كه مي تواند الگوي رفتاري مناسبي براي همگان باشد.
براي مثال هرگاه يكي از جلسات درس با شهادت ائمه عليهم السلام همزمان شود رهبر معظم انقلاب دقايقي زودتر درس را به پايان ميرسانند و يكي از روحانيون حاضر در كلاس را (كه البته توسط دفتر از قبل مشخص شده است) دعوت ميكنند تا ذكر مصيبتي كوتاهي نمايند.
روز شهادت امام هادي(ع) (۱۶ خرداد) اين امر صورت نگرفت. امروز معظمله دقايقي زودتر مبحث را به پايان رسانده و بيان داشتند كه ما مطابق هميشه ميخواستيم ديروز كه شهادت امام هادي(ع) ذكر مصيبتي توسط يكي از آقايان داشته باشيم كه ميسر نشد ولي بنده علاقه دارم ذكر مصيبت را داشته باشيم لذا از عزيزي كه ديروز قرار بود بيايند درخواست ميكنيم امروز تشريف بياورند.
اين مسأله نشان ميدهد معظمله به چه ميزان نسبت به برقراري مجالس عزاي اهل بيت اهتمام نشان ميدهند و در حالي كه حتي يك روز از شهادت امام هادي(ع) گذشته بود لكن در برابر آن امام همام احساس وظيفه كردند و به هر شكلي بود جلسه عزاي اهل بيت عصمت و طهارت را برگزار نمودند. اين در حالي است كه اولاً جلسه ايشان درسي است و ضرورتي بر اقامه عزا در آن وجود ندارد و ثانياً در شهادت امام هادي(ع) كمتر كسي نسبت به برگزاري جلسه عزاداري اهتمام ميورزد كه اين حركت مقام معظم رهبري مي تواند درسي باشد براي همه پيروان ولايت كه در هر شرايطي نسبت به برقراري مجالس ذكر مصيبت اهل بيت اقدام نمايند.
آن چه به تازگی در کشور رخ داد، اگر هیچ پیامدی هم نداشته باشد؛ پردهبرداری از بازی مشترکی است که دو جریان سیاسی به ظاهر متقابل در عرصهی سیاست به نمایش گذاشتهاند؛ آیا میتوان صحنههای بعدی این بازی را پیشبینی کرد؟
سکوت جریان نفوذی دولت در مقابل جریان فتنه پس از انتخابات 88، هرچند علامت سوالهای بسیاری را در اذهان ایجاد کرد؛ و گرچه پس از تدوام این سکوت در پی اتفاقات 25 بهمن 89، بسیاری را به اتخاذ موضع واداشت؛ اما نتوانست همچون امروز زنگ خطر این همسویی را به صدا درآورد.
فهم پدیدههای سیاسی و تحلیل این قبیل رویدادها البته هیچگاه نباید با مطلقانگاری همراه باشد، چرا که حلقههای مفقود فراوانی همیشه در میان است که نباید تأثیر آنها را در واقعنگاری قضایا نادیده گرفت. اما به هر روی، مشاهدات و یافتههای موجود در این عرصه هم حاوی نکات فراوان و البته قابل توجهی هستند که هر یک گویای شعبهی تازه از یک ماجرا خواهند بود.
زمین مشترک بازی جریان انحرافی و فتنه در ماجرای اخیر و دروازهی واحدی که هر دوی آنها هدف شلیک توپهایشان قرار دادند نمونههایی از همین یافتههاست که گویای ابعاد تازه ای از رویکردی است که جریان انحرافی در پیش گرفته است.
هدف مشترکی که هر دو جریان به دنبال آن بودهاند و البته هریک منافع خاص خود را در آن دنبال میکنند، «جدایی افکنی و ایجاد فاصله میان رییسجمهور و اصولگرایان» است.
اثبات این مدعا و بیان و شواهد چنین مقولهای مجال موسعی میطلبد که این نوشته فاقد آن است؛ هرچند با اندکی تامل میتوان تا حد قابل توجهی این رویداد را تصدیق کرد اما به هر روی، مسئلهی اصلی در این میان رویکردی است که جریان انحرافی مدتهاست در پیش گرفته و امروز بعد تازهای از آن آشکار شده است.
جریان نفوذی دولت که درست یا غلط با محوریت رییس دفتر رییس جمهور شناخته میشود، مدتی است که خویش را در قامت یکی از کنشگران فضای سیاسی ایران تعریف کرده و در تلاش است تا هرچه بیشتر بر اعتبار و اثربخشی خود بیافزاید.
با این همه، تازهواردی این جریان به جمع بازیگران عرصهی سیاست، تا مدتها آنها را از قرار گرفتن در کانون توجهات دور نگه میداشت هرچند که تلاشهای فراونی هم از سوی آنها برای جلب توجه دیگران صورت گرفت. اقدامات تأملبرانگیز فراوان جریان انحرافی که برای رهایی از گمنامی دنبال میشد، البته روز به روز رنگ تازهای به خود میگرفت و در مقابل نحوهی مواجه با آن نیز، اندکی دقت و ظرافت میطلبید؛ چرا که این جریان خویش را به رییسجمهور برخاسته از جریان اصولگرا منسوب میکرد و در مقابل اقداماتی مغایر با برخی ارزشهای انقلاب، انجام میداد.
با این مقدمه به نظر میرسد ضرورت شناخت دقیق چنین جریانی که رگههایی از عدم شفافیت هم در آن مشاهده میشود به خوبی نمایان شده است. این ضرورت البته آن زمان دو چندان خواهد شد که به همسویی جریان انحرافی با فتنهگران در جریان اخیر توجه شده و البته جملهی کلیدی «هوشنگ امیر احمدی» را در مصاحبه با روزنامهی «گاردین» فراموش نکنیم که گفته بود: «مشایی آلترنانتیو جنبش اصلاحات است» و ابراز امیدواری کرده بود که «مشایی رییس جمهور آینده ایران خواهد شد.»
در همین راستا، این نوشته بنا دارد تا به نحوهی گذرا اندکی از ابعاد ماهوی جریان انحراف را بررسی کرده و برخی محورهای مورد تاکید این جریان را که به نحوی درکنش سیاسی آنها نمود یافته، به شکل دستهبندی شده ارایه نماید.
جریان انحراف و اولویتهای سال 90
به خوبی میتوان دریافت که یکی از اولویتهای اصلی جریان نفوذی دولت، کسب هرچه بیشتر کرسیهای مجلس در سال جاری است. این هدف اما، برای محقق شدن در پازل ترسیم شده این جریان نیازمند ملزوماتی است، که تامل در آنها تهدیدهای فراوانی برای آیندهی کشور به نمایش میگذارد.
جلسات مختلف فعالین اصولگرایان با رییسجمهور و بینتیجه ماندن هر یک از آنها، شاید بتواند سرنخ پیگیری این ماجرا باشد. چرا که آنچه از مجموع این نشستها به دست آمده نشان میدهد، جریان انحرافی قصد بازی تیمی را ندارد و با تکروی و جدایی از اصولگرایان به دنبال اجرای برنامههای خویش است.
از جمله تاکتیکهای معروف این جریان البته اختلافافکنی و ایجاد شکاف است که همین رویکرد را در رابطه با معتقدین به گفتمان انقلاب نیز دنبال کردهاند. ایجاد انشقاق در صف اصولگرایان اما با روشهای مختلفی از سوی جریان انحراف پیگیری میشود. یارگیری به طرق مختلف از گوشهای از بدنهی اصولگرایان، طرح مباحث اختلافانگیز در میان بخش دیگری از این جریان و حتی اتهامزنی به گروهی از منتقدین دلسوز دولت از جمله این اقدامات است.
نقطهی خطرناک این سناریو، تلاشهایی است که در راستای وادار ساختن احمدینژاد برای عبور از گفتمان اصولگرایی صورت میگیرد. این هدف با القای یک فضای دو قطبی دنبال میشود که از سویی با برافروختن هرچه بیشتر آتش دشمنی با هاشمی، هر آنکه را انتقادی به دولت داشته باشد در تیم مقابل قرار داده و از سوی دیگر با تدارک اقداماتی همچون بستنشینی اخیر احمدینژاد، موجبات اعتراض معتمدین به گفتمان انقلاب را فراهم میکند. این برنامه اما زمانی تکمیل میشود که با القای توهم توطئه، رییسجمهور و البته افکار عمومی را هم به این مساله مشغول میسازند که جریانی در دورن نظام با تمام قوا به دنبال کودتا وبراندازی دولت است.
جریان انحرافی البته از اتهام زنی به افراد سرسختتر هم دریغ نمیکند و با دنبال کردن تحولاتی همچون مفاسد اقتصادی سعی در خارج کردن گروهی دیگر از رقبا از بازی دارد.
اختلافافکنی میان قوا هم البته دستور کار دیگر این جریان است که به طرز عجیبی به آن دامن زده میشود. عدم رعایت بدیهیات قانون که این روزها صدای مجلس را در آورده شاید بهترین مثال برای این جریان باشد. با توجه به این فضا و همچنین هدف یاد شده در راستای انتخابات مجلس، به نظر میرسد میبایست ویژگیهای رفتاری جریان انحراف با دقت بیشتری مورد ارزیابی قرار گیرد.
ویژگیهای جریان انحرافی
1- ایجاد شخصیتی کاریزماتیک: چهرهی اصلی این جریان سعی میکند، با مواضع ساختارشکن خود و البته با چهرهای متفاوت شناخته شود دیگر اشخاص فعال حول وی نیز عمدتا در جهت تقویت این باور حرکت میکنند که فرد یاد شده دارای ویژگیها و شاخصههای ممتازی است. به عبارت دیگر این جریان به دنبال تولید یک پدیدهی شخصیتی کاریزماتیک است. این پدیده شخصیتی، لزوما هم نباید به عنوان یک کاراکتر مثبت شناخته شود. مهم تمایز وی با دیگران است. این تمایز میتواند مثبت یا منفی باشد؛ «بدنامی بهتر از گمنامی است». مروری بر اظهار نظر برخی از این افراد مانند «عباس امیری فر» دبیر کل جامعهی وعاظ ولایی، «علی اکبر جوان فکر» مدیر عامل ایرانا، «حمید افراشته» دبیر شورای مشاوران جوان ریاستجمهوری به خوبی رویکرد غلوآمیز آنان را در بزرگنمایی شخصیت مهرهای این جریان به نمایش میگذارد.
2- قاعده گریزی: ویژگی دیگر این جریان شکستن قواعد مرسوم سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و ... است. قاعده گریزه یا ساختارشکنی در دو حوزهی گفتمان و عملکرد سیاسی به خوبی در ابعاد ماهوی این جریان قابل مشاهده است. شخصیت محوری این جریان، در قریب به اتفاق مواضعش سعی میکند به نوعی از خط قرمزهای اعتقادی، فرهنگی و عرفی عبور کند و موضعی متفاوت اتخاذ نماید.
در حوزهی عملکرد سیاسی نیز، این بیقاعدگی به وضوح نمایان است. به گونهای که میکوشند ساختار صفبندیهای سیاسی را در هم نوردیده و از میان تمام اقشار و طیفهای سیاسی، مذهبی و قومی و فرهنگی و هنری با هر تفکر و گرایشی، جذب نیرو کنند. بر این مبنا، گرچه خویش را منتسب به رییسجمهور اصولگرا میدانند، اما طبق شواهد، ارتباطات پنهان گستردهای با جریان تکنوکرات و جریان اصلاحات برقرار ساختهاند.
3- حرکت حقلهای و سطحبندی شده: بدین معنی که حلقههای مختلفی را برای برقراری ارتباط و پیگیری برنامههای خود دارند. این حلقهها سطح بندی شده و هر سطحی وظیفهای خاص ر ا برعهده دارد. به عنوان مثال حلقهی دانشجویی، راه انداختن جنبش وبلاگی و حمایت در فضای مجازی را مدیریت میکند. حلقهی مدیران دولتی، تقویت و نفوذ عناصر و عوامل موردنظر در بدنهی دولت را دنبال میکنند. همچنین در میان لایههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و ... فعال شده و نیرو جذب میکنند.
4- بهرهگیری از رویکرد ایدئولوژیک: با توجه به اهمیت نگرشهای فلسفی در عرصهی تئوریپردازی و عمل سیاسی، این جریان میکوشد با بهرهگیری از این شیوه، ضمن ایجاد سردرگمی و ابهام، جذابیتهای ذهنی ایجاد نماید. ادبیات رحیم مشایی مشهون از کاربرد واژگان و ادبیات فلسفی است. از طرف دیگر رویکرد ایدئولوژیک با تعریف خاص آن، در ادبیات این جریان تداوم دارد. این در حالی است که متخصصان حوزهی علوم انسانی بر این باورند که ادبیات التقاطی ارایه شده از سوی جریان انحراف، خالی از هرگونه ارزش علمی و بار ایدئولوژیک بوده و کاملا تبلیغاتی است. نگاه جدید به بحث مهدویت و توام با آن طرح مکتب ایرانی از اسلام با این رویه، قابل توجیه است.
5- حادثه سازی، مسئله آفرینی، بحران سازی: شاید بارزترین ویژگی این جریان، مسئلهسازی آنان برای کشور باشد. این ویژگی هرچه به جلو حرکت میکنیم با شدت بیشتر بروز مینماید. آنان برای حیات خود و دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده نیازمند مسئلهسازی و بحران هستند. به عبارت دیگر جریان انحرافی را باید، جریانی «بحران زایی» دانست که حیاتش را فقط در تنشآفرینی تعریف کرده و از همین روست که رسانه برای آنها از اهمیت فوق العادهای برخوردار است.
6- اعتقاد به امتیازگیری، به ویژه به مدد اهرم رسانهای – سیاسی: با گذشت زمان و افزایش میزان آگاهی و شناخت جریانهای مذهبی و مردمی از ماهیت این طیف، آنان تلاش میکنند با به راه انداختن امواج تبلیغاتی از نظام امتیاز بگیرند و هزینههای آن را بر رییسجمهور تحمیل کنند. از ابزاهای آنان برای این امتیازگیری ترویج تئوری توطئه است. تا القا کنند، جریانی دنبال ضربه به دولت بوده و راه جبران این توطئهها، تامین خواستهها و مطالبات آنان در عرصهی مدیریت سیاسی کشور است.
الگوهای عمل سیاسی جریان انحرافی
فارغ از ویژگیهای یاد شده، آنچه که از اهمیت خاصی برخوردار است، راهبردهای عملیاتی این جریان در راستای نیل به اهدافشان است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
1- تضعیف پارامترهای وحدت بخش اصولگرایان: آنگونه که عنوان شد یکی از استراتژیهای جریان انحرافی، ایجاد انشقاق در صف اصولگرایان است. در همین راستا این جریان برخی از معیارهای وحدت آفرین دربین اصولگرایان را مورد هجمه قرار داده تا با این اقدام بتواند در نبود زمینهی رقابت جدی با جریانهای دیگر، فضای دو قطبی مورد نیاز را بین اصولگرایان ایجاد نماید.
2- جدایی از روحانیت: رویکرد افراد شاخص این مجموعه در تبیین و تفسیر مباحث دینی، این شائبه را تقویت مینماید که آنان به نوعی استقلال فکری را در مقابل دستگاه روحانیت و حوزههای علمیه ترویج مینمایند. بیتوجهی مکرر به توصیهها و انتقادات مراجع و روحانیت و اخیرا موضعگیرهایی علنی علیه علمای شاخص، بیش از گذشته نشان میدهد که آنان تز «حرکت منهای روحانیت» را با جدیت دنبال میکنند.
3- تضعیف و به چالش کشاندن ساختارهای موثر در جامعه: تضعیف ماهرانه هیأتهای مذهبی، حوزههای علمیه، جامعهی مداحها به شیوههای گوناگون از دستآوردهای حرکت خزندهی این جریان است. ایجاد اختلاف بین این قشرها و موضعگیری علیه آنان با هدف کاهش سطح اثرگذاری آنان در تحولات سیاسی صورت میگیرد.
4- تکیه بر ادبیات اومانیستی و انسانگرایی لیبرال با التقاط مفاهیم دینی و الحادی
5- شبکهسازی: شبکهسازی به منظور رشد سریع و شتابان با تشکیل شورای راهبردی در دستور است. چرا که لیدرهای این جریان تصور میکنند تا زمان آغاز رقابتهای جدی آینده فرصت چندانی نیست تا به شیوههای معمول به عرضهی افکار و اندیشههای خود بپردازند. به ویژه اینکه به سست بودن پایگاه خود در میان افکار عمومی آگاهی دارند. این شبکهسازی با محوریت فضای مجازی و رسانهای و تکیه بر برخی صنوف و قشرها و عمدتاً با استفاده از تطمیع مالی پیگیری میشود.
6- استفاده از ارزشها و باورهای دینی: در کنار سو استفاده از باور مردم به مهدویت و فرهنگ انتظار، این طیف، ولایتمداری و اعتقاد مردم به ولایت فقیه را نیز در جهت اهداف گروهی در نظر میگیرند و بدین وسیله به دنبال کاهش فشارها و انحراف افکار عمومی از ماهیت خود هستند./
به گزارش الف در روز های اخیر جنجالهای خبری مختلفی در مورد عروسی زوج جدید بریتانیایی در رسانه ها منتشر شد . خبرها بسیار متفاوت بود ، موافقان و مخالفان داخلی و خارجی هرکدام نقدی متفاوت بر این مراسم زوجیت نگاشتند و هر کس از ظن خود با آنان و برخی رسانه ها یار شد .
اما آیا این مراسم فارغ از تمام سیاهی ها و حق خوری ها و مالیات به باد دادن ها و حتی گرفتن پنل های خبری رسانه های داخلی ، حتی صدا وسیمای معظم ! سپیدی برای ما نداشت ؟ آیا جناب ضرغامی که داد بزرگمایی آن را در رسانه دادند بهتر نبود در پایان فرمایشات از تولید کنندگان دستگاه متبوعه شون می خواستند نکاتی رو معین کنند تا تمام این موضوع سیاه برای ما سپید گردد ؟
دین ما دین ارزشهاست ، دین خلاقیتهای انسانی و بشر دوستانه و مشروع است ، ما موظفیم سپیدی میان هر سیاهی را که عبرت است و تجربه و نکته برداشت کنیم و به آن اهمیت دهیم !
حال این مراسم عریض و طویل هیچ نداشت ؟
بگذریم از شکوائیه ....
اما نکته : چرا در مملکت ملکه ی ماسون ها و پیر زن پیر دنیا دار ، عروسی مجللی بر گزار شد و دوست و آشنا و مخالف و موافق نقد نوشتند و سخن راندن و خلاصه ، ی نوکی به موضوع این زوجیت زدند اما ندیدند که این عروس عمرا در تهران دیده شود !!
آیا آرایش عروس های ما اینچنین است ؟
آیا این عروس مشکل هزینه داشته ؟
آیا www.scnow.com در گزارشی به قلم استیو اسمیت با درج این مطلب که نوشت: روز بیست و نهم آوریل، شاهزاده ویلیام و کیت ویلیام در وست مینیستر ابی (Westminster Abbey) مراسم عروسی پر هزینه خود را برگزار خواهند کرد. نفهمید که این زوج مشکل لوازم آرایی نداشته اند ؟ نمیدانست آنها از داشتن هیچ نوع برند آرایشی محروم نبوده اند ؟
برآورد می شود هزینه این مراسم بالغ بر چهل و هشت میلیون دلار باشد. آیا اگر این عروسی در ایران انجام می شد ۴۰ میلیون دلار هزینه فر و شینیون و رژ و مانیکور و ... عروس نمیشد ؟ و هشت میلیون باقی کل مراسم ؟؟؟
چرا رسانه های ما ندیدن این عروس بی آرایش و این داماد زیر ابرو برنداشته و مو به فلان مدل نداده ! آیا برای رسانه های ما فقط نشان دادن کالسکه تشریفات سلطنتی و اطلاع مردم از این ضیافت مجلل سود دیگری نداشت ؟ ( گرچه اطلاع آن نیز بی تحلیل سود نداشت )
توصیه میکنم به این خانوم بازیگر که با دقت تصاویر این عروسی رو ببینه که در قلب بریتانیا برگزار شد و عروسش لاک قرمز نداشت !
آهایییییی مریم مقدس من !! چرا این چنین صورت معصوم مادر عیسی ابن مریم را به ابتذال کشیدی ؟
مگر نه اینکه تو بازیگر نقش یکی از پنج زن اسوه عالم بودی ؟ تصویر من از تو تصویر چهره مقدسی است .آیا شما در مراسم افتتاح رنگ بیشتری از این عروس بریتانیایی نداری؟
برگردید بالا ! دوباره به تصویر عروس انگلیسی بنگرید !
آیا حضور بانوان ( البته نه همه ) در عروسی های ما با چنین لباس پوشیده ای است ؟
خانم اوتادی ! شما بازیگر سینما ی جمهوری اسلامی هستید ! آیا آرایش چهره عروس ماسونی بریتانیا نزدیک تر نیست به اخلاق و آداب اسلامی؟
برای تصاویر زننده تر و بیشتر و عمیق تر سرچی کنید در گوگل ! تا بیشتر بهرمند شوید و اگر شک دارید در غروب همین روزها به تالار وحدت مراجعه کنید . فراوانند هنرپیشگان آکواریومی که برای زنندگی و تهوع رقابت میکنند !
آما حرف آخر !
جناب ضرغامی و همه مدیران این سرزمین ! من جای شما بودم از عروس بریتانیایی در کنار همه انتقادها ی صحیح و درستی که نمودید برای بازیگران سینما و سازمان های شما نیز صحبت میکردم ... برای همه آنها که در سریال ها آنچه را که نیست می سازند و آنچه را که دوست نداریم می پوشند و آنچه را که غنا می دانیم می نوازند ! برای آنان که از شهدا و فقط نماد نشان می دهند آن هم نا صحیح و برای آنان که با رانت و مافیا سعی در پایمال کردن ارزشها دارند ! البته این با حضور نیروهای حزب اللهی و متعهد در سازمانها و مردم غیرتمند هرگز پیروز نخواهند شد . هرچند که سیاهی لشکرشان فزون تر از سپیدی ما باشد . چرا که وعده اللهی این است و خداوند وعده داد مستضعفان وارثان زمینند. .
دانلود سخنرانی دیگری از حدادیان در مورد مشایی
در حالی که سعید حدادیان پس از انتشار فایل صوتی سخنان وی در ماه رمضان گذشته علیه اسفندیار مشایی برای نخستین بار در سالهای اخیر به مراسم بیت رهبری دعوت نشده بود، وی بعنوان فردی عادی در قسمت عزاداران در مراسم شب گذشته شرکت کرد و پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبرانقلاب نیز تصویر وی را منتشر کرد.
وی چند ماه پیش در گفتگویی با یک روزنامه صبح گفته بود: بیت هیئت ماست. اگر به آن دعوت نشدیم میرویم و پای منبر دیگران مینشینیم و از مراسم بهره میبریم، اگر بخواهیم دنبال این حرفها باشیم که هیچ، کارهای اجرایی زیادی پیشنهاد شد، اما قبول نکردم. ما هیچ حسنی را جز نوکری آقا نمیدانیم. اگر دعوت نکردند راهمان که میدهند برویم و گریه کنیم... خدا کند اگر روزی دعوتمان نکردند به خاطر این نباشد که از صراط مستقیم خارج و دچار لغزش شده باشیم اگر دلیلش پیری و ناتوانی و نابلدی باشد،اشکالی ندارد. روی منبر نرویم به منبر و مراسم که میتوانیم برویم.
حاج سعید حدادیان در گفتگویی با انتقاد از انتشار فایل صوتی سخنانش پس از گذشت 8ماه از آن برنامه گفت: تاریخ دقیق سخنان بنده به برنامه مناجات شب اول ماه رمضان سال گذشته یعنی حدود 8ماه قبل برمی گردد که اخیرا جریان انحرافی آن را با سوء نیت به صورت گسترده در سایت ها منتشر کرد تا به این وسیله جلوی انتقاد نیروهای انقلابی را بگیرد.
وی با اشاره به انتقاد آیت الله علم الهدی و آیت الله خاتمی در خطبه های نماز جمعه نسبت به دولت تاکید کرد: آقای احمدی نژاد در پاسخ به این انتقادها گفت بیائید با مشایی مناظره کنید و البته همه میدانیم که مناظره یک عالم دینی با کسی مثل مشایی تحقیر علماست و منم در آن زمان برخورد تاخیری کردم.
این مداح با تاکید بر اینکه آقای احمدی نژاد در آن زمان هیچ ایرادی به بنده نگرفت تصریح کرد: رئیس جمهور پس از آن جلسه پیغامی را به بنده داد با این مضمون که فلانی شما که دانشگاهی هستید چرا حرف من را متوجه نمی شوید.
وی افزود: تا همین چند وقت پیش آقای احمدی نژاد در شرایط مختلف با ما ارتباط داشته و یکبار هم نشد که به بنده بابت آن انتقاد ، گلایه و شکایتی کند.
سعید حدادیان با بیان اینکه توزیع این فایل صوتی پس از گذشت 8ماه سوال برانگیز است گفت: دست جریان انحرافی دولت برای جلوگیری از انتقاد نیروهای انقلابی در توزیع و انتشار گسترده این سخنان در کار است و مطمئن باشید که با اینگونه اعمال راه به جایی نخواهند برد.
وی افزود: کسانی که با اینگونه اعمال قصد لطمه به آبروی یک نوکراهل بیت را دارند بدانند که آبروی ما دست حضرت زهراست و تا جایی که جان در بدن داریم در مسیر ولایت مقابل جریان های انحرافی ایستاده و از مواضع اصولی خود عقب نشینی نمی کنیم.
به نوشته فاطمیون، این مداح همچنین با اشاره به اینکه منظور بنده از زشتی را اهل حدیث متوجه می شوند اظهار داشت: نباید برای زشتی در یک انسان جایی وضع کنید زیرا زشتی یک انسان می تواند در پیشانی یا بازو و یا در چشمانش باشد که البته آن عیب را می تواند بپوشاند.
حاج سعید حدادیان ادامه داد: این حرف بنده را علما و البته دادگاه خوب متوجه می شوند و آقایان برای محکوم کردن آن تلاش نکنند چون مبنای تفسیری دارد و برخی از آن اشتباه برداشت کرده اند.
وی همچنین شایعه دستگیریش توسط دادگاه را تکذیب کرد و گفت: انتشار اینگونه اخبار دروغ در سطح جامعه به علت صدمه زدن به آبروی نوکر اهل بیت است و این در حالیست که نمی دانند آبروی ما دست اهل بیت است که خدا کند در محضر آنان شرمنده نباشیم.
وی در پایان با تاکید بر اینکه تنها راه نجات از فتنه های آخر الزمان حرکت در مسیر ولایت است گفت: ولایت فقیه است که انقلاب را از انحراف نجات می دهد و در تمام عرصه های باید گوش به فرمان آقا حرکت کنیم.
ای شهیدان ! ما بعد از شما چه کردیم ؟!
هیچ ٬
شما را فراموش کردیم ٬
لباس های خاکیتان را در میدان های مین و لابه لای سیم خاردارها رها کردیم ٬
خاطرات شما را با سر بندهایتان از یاد بردیم
رمز حمله را فراموش کردیم .
چفيه هاتان را به دست فراموشي سپرديم و وصيت نامه هايتان را نخوانده رها کرديم
پلاکهايتان را که تا ديروز نشاني از شما بود امروز گمنام مانده است
کسي ديگر به سراغ سربندهايتان نمي رود و ديگر کسي نيست که در وصف گلهاي لاله شاعرانه ترين احساسش را بسرايد و بگويد : چرا آلاله آنقدر سرخ است ؟
چرا وقتي که گفتيم : يک گردان که همگي سربند يا حسين (ع ) بسته بودند شهيد شدند کسي تعجب نکرد؟
چرا وقتي گفتند : تنی معبر عبور ديگران از ميدان مين شد شانه اي نلرزيد؟
شربت های شهادت را بر روی زمین ریختیم و به عطش شهادت در راه خدا خندیدیم .
بر تصاویر نورانیتان روی دیوار شهرمان رنگ غفلت پاشیدیم و پوستر تبلیغاتی نصب کردیم و دل به این دنیای تاریک بستیم
جانباز را با زخم زبان تحویل گرفتیم و تاول شیمیایی را از یاد بردیم و غیرت ها را به بهایی اندک به نامردان و نا اهلان فروختیم
عشق را به بازی گرفتیم و از خونهایتان به راحتی گذشتیم و چه بی شرمانه گذشتیم
راستی تاوان و غرامت این همه گناه و فراموشی را چگونه باید بپردازیم ؟؟!!
چگونه در چشمان حضرت روح الله (ره) و نائب بر حقشان امام خامنه ای (حفظ الله) نگاه کنیم ؟؟!!
چگونه به پیر جماران بگوییم که ما از انقلاب به درستی محافظت نکردیم ؟؟!!
با این همه بی عهدی چگونه شهدا از ما راضی باشند در حالی که ما خون و راه آن بزرگواران را پایمال کردیم؟؟!!
هیچ با خود فکر کرده ایم که باید جواب حضرت زهرا (س) و امام حسین (ع) را بدهیم ؟!
آیا ما پاسدار خوبی برای خون یاران امام حسین (ع) بودیم ؟؟!!
آیا همان گونه که مادرمان حضرت زهرا (س) از ولایت دفاع کرد ما هم دفاع کردیم ؟؟!!
راستی علی در زمان ما یاور دارد یا که .........
نکند مکر بنی ساعده تکرار شود
که علی درقفس خانه گرفتار شود
این روزها بد حجابی یکی از معضلات اساسی فرهنگی جامعه است.مسئولان فرهنگی کشور پس از یک دهه خواب غفلت، ناگهان خود را در برابر موجی از بد حجابی و در بعضی نقاط تهران بی حجابی و گاها فساد جنسی علنی در سطح شهر مواجه دیدند.
حتی تذکرات جدی مقام معظم رهبری هم در چندین سخنرانی نتوانست خواب سنگین غفلت را از چشمان فرهنگی مسئولان دور کند و امروز متاسفانه شاهد برخورد قهری با معضل بد حجابی هستیم.
آیت الله جوادی آملی در جایی فرمودند ریشه بد حجابی جهالت است.
متاسفانه با نزدیک شدن فصل تابستان و گرمای هوا در پایتخت و دیگر شهرهای کشور صحنه های بسیار زننده ای از بی حجابی زنان و دختران می بینیم که جای هیچ دفاعی را برای مدعیان فرهنگی کشور باقی نمی گذارد. از زمانی که در سینما و فیلم های تلویزیونی، سرایدار خانه همان خانم «چادری» به نمایش گذاشته شد و «خانم» خانه، همان خانم «مانتویی» با هفتاد قلم آرایش. ما به دختران و زنان جامعه آموختیم که اگر چادر بر سر داشته باشی و در دبیرستان ظاهر شوی به واسطه فیلم شب قبل، انگشت اتهام دوستان به سویت دراز می شود که تو خدمتکار من هستی و من که زیبایی جسمم را به نمایش عمومی گذاشته ام، ارباب تو
از زمانی که گدایان در سریال ها، چادری شده اند و متمولین و ثروتمندان خانم های «های کلاس»ی هستند که نماد مترقی بودنشان مانتویی بودن و مشخص شدن چند تار موی است، دیگر دختر نوجوان دوره دبیرستانی برای اینکه در کنار خیابان سکه کف دستش نگذارند از چادر فرار می کند .
اگر فرض کنیم اتوبان فرهنگی حجاب دو سر داشته باشد؛ شرق و غرب. شرق را نماد حجاب اسلامی و غرب را نماد بی حجابی اروپایی بنامیم متاسفانه سردمداران فرهنگی جمهوری اسلامی در چند ساله اخیر با سرعت غیر مجاز در لاین شرق به غرب در حرکتند و روز به روز از فرهنگ اسلامی دورتر و دورتر می شوند.
گواه این سخن جهت دهی سینماها، صدا و سیما (تلویزیون: وضعیت گاهاً اسف بار بازیگران سریالهای تلویزونی و رادیو: سخنان هجو و لودگی که بعضا از مجری های زحمتکش این صنف به گوش می خورد)، بعضا اساتید دانشگاه و افراد تحصیلکرده و ... می باشد.
از سوی دیگر وقتی پا به عرصه خصوصی افراد مشهور جامعه می گذاریم به راحتی در می یابیم که وقتی الگو فرهنگی جوانان ما چنین افرادی باشند نباید از جوانان جامعه انتظار دیگری داشت.
به راستی جای سوال دارد در جامعه هنری چند بازیگر زن داریم که «چادر»ی باشند و یا اگر بخواهیم چادر را برابر با حجاب قرار ندهیم چند بازیگر محجبه خانم داریم که شرع اجتماع بتواند او را بعنوان یک محجبه بپذیرد.
آقایان فرهنگی تا بحال چند مقاله علمی در رابطه با «شبیخون فرهنگی» که مقام معظم رهبری سال ها پیش ما را از آن بیم داده بودند، خوانده اید؟
برای مبارزه با تهاجم فرهنگی شما چه کار کرده اید و دشمن برای ترویج آن چکارها کرده است؟
کلام آخر آنکه ! از مسئولین محترم فرهنگی تقاضامندیم به فرهنگ، فقط و فقط به چشم جذب مخاطب نگاه نکنند. تمام همّ و غمّ فرهنگی شان این نباشد که فیلمی ساخته شود و یا همایشی برگزار شود که قابل استفاده برای تمام اقشار جامعه باشد. لازم است به آقایان فرهنگی گوشزد کنیم که حجاب موضوعی است که اتفاقا مورد نیاز همه اقشار اجتماع است. لازم به ذکر است شما حق ندارید با ترویج بی بند و باری فرهنگی پای کسانی را که دغدغه های مذهبی دارند را از محیط های فرهنگی مانند سالن های سینما و تئاتر و پارک ها و ... ببرید.
گویا آقایان فرهنگی یادشان رفته که ما برای چادر و حجاب زنانمان خون داده ایم.
حضرات آیات فرهنگی !
سعی کنید به گونه ای دیپلماسی فرهنگی پیاده کنید که در «یوم الحسرت» بتوانید در چشمان صدها هزار شهید این مرز و بوم نگاه کنید. جواب دادن در محضر حضرت فاطمه زهرا(س) پیشکش!
اخيراً كارتوني به نام «كله كدو» با دوبله فارسي در فروشگاههاي كشور در اختيار عموم مردم قرار گرفته است. كارتوني كه محصول سال 2010 كشور امريكاست كه محصولي از محصولات كمپاني Dream Works به حساب ميآيد. فيلمي كه شايد بتوان آن را صريحترين فيلمهاي هاليوود درباره آخرالزمان لااقل در حوزه انيميشن دانست. پردهاي ديگر كه بيش از پيش قصد و منظور صاحبان هاليوود را در به كارگيري سينما به عنوان يك ابزار استراتژيك نمايان ميكند.
صحنه ابتدايي فيلم كه در آن قرار است مگامايند (شخصيت اصلي فيلم) از سياره اي دور دست و در حال فروپاشي توسط پدر و مادرش به بيرون از سياره پرتاب شود با جملهاي شروع مي شود كه درك معني آن در همان ابتدا دشوار است. پدر و مادر مگامايند به او مي گويند «تو مقدر شدهاي»؛ معني اين جمله چه مي تواند باشد؟ مقدر براي چه؟ آيا تقدير چيزي جز پيش بيني آينده فرد مقدر را معني مي دهد؟ كسي كه آينده او پيش از اين برايش تعيين شده است. اگر نگاهي كلي به داستان فيلم و نهايت كار آن بيندازيم مي فهميم كه مگامايند (كه اثبات خواهيم كرد كه نماد شيطان در فيلم است) در حقيقت براي سروري و رياست واقعي بر متروسيتي (كه نمادي از كل جهان به رهبري امريكاست) مقدر شده است. سرنوشتي كه در آن مگامايند بر تمام ابناء بشر برتري مي يابد و با استفاده از هوش و ذكاوتش بر آنها پيروز مي شود. و آيا اين چيزي به جز دليل رانده شدن شيطان از درگاه الهي در قصص قرآن و انجيل است؟! از سوي ديگر فرود مترومن (Metro Man) به صورت كاملاً همزمان با مگامايند آن هم در حالي كه هر دو بدون هيچ دليل مشخصي دقيقاً در زمين فرود ميآيند شايسته توجه است. به وضوح اين بخش از فيلم نيز نماد فرود انسان و شيطان به صورت همزمان به زمين است. باز در همين ابتدا مگامايند صراحتاً اشاره به شروع رقابت او و مترومن از زمان ورودشان به زمين مي كند. گويي دوگانهاي هستند كه معني و مفهوم اين هبوط در رقابت بين آنها معني مي شود، رقابت بر سر آقائي و سروري بر جهان كه در ادامه فيلم شاهد آن هستيم. در اين فيلم تنها موجودي كه نژادش با بقيه متفاوت نشان داده شده است مگامايند است. در حالي كه مترومن مثل بقيه انسانها سفيد پوست است و ظاهري عادي دارد مگامايند با پوستي آبي و كلهاي بزرگ كه نشان دهنده نژاد متفاوت اوست در فيلم ظاهر مي شود و اين خود تأييد ديگري بر ادعاي نماد شيطان بودن مگامايند در فيلم است. همچنين بدون هيچ توضيحي مترومن در اين فيلم داراي قدرتهاي خارق العاده اي است كه باعث مي شود تمام مردم او را به عنوان منجي خود بشناسند. او مي تواند مثل مسيح روي آب راه برود و مردم حاضر هستند حتي پاي او را هم ببوسند. با جرأت مي توان گفت در جامعهي بدون تقدسي مثل امريكا ايجاد چنين تصويري از يك فرد حتي در فيلمهاي آخرالزماني هاليوود بسيار بسيار بي سابقه و شگفتآور است. از سوي ديگر مگامايند داراي قدرت خاصي به جز ذهن قوي و باهوشش نيست. ذهني كه در نهايت راهگشاي او در غلبه بر قدرت ماورائي مترومن مي شود. اين اصالت دادن به هوش و برجسته كردن آن در مقابل معجزات و قدرت ماورائي مترومن خود گواه ديگري بر تأكيد فيلم بر نسبت تعريف شده شيطان (دجال) و منجي آخرالزمان در كتب مقدس است. مگامايند در همان صحنههاي ابتدايي فيلم تأكيد مي كند كه او ياد گرفته است كه در بد بودن بهترين باشد! همچنين در صحنه ديگري كه مگامايند با هال(يكي از شخصيت هاي درجه دو فيلم) درگير مي شود به او اشاره عجيبي مي كند. او به هال مي گويد فرق من با تو در Presentation (نحوه ارائه) است. هيچ دليل منطقي براي بيان اين معني از زبان مگامايند در فيلم نمي توان يافت جز اين كه او درست رويه ابليس را در ارائه اغوا كردن ابناء بشر با استفاده از ظاهرسازي پيش گرفته است. علاوه بر اين تغيير شكل شيطان به هر شكل و صورتي كه دلخواه اوست در طول فيلم شايسته توجه است، چيزي كه يقيناً از عهده يك انسان بر نمي آيد. در حقيقت او به هزار شكل در مي آيد تا خود را در دل انسان جا كند. در طول فيلم مگامايند از لباسهاي جادوگري استفاده مي كند و شايد يكي از جالب ترين مسائل درباره اين فيلم شعاري باشد كه بر روي كاور آن نوشته شده است كه همان پيام و محور اصلي فيلم است: ? What if the bad guy won يعني چه اتفاقي مي افتد اگر پسر بد برنده بشود؟ در تمام طول فيلم قصد و مقصود نهايي اين است كه نشان داده شود سلطه شيطان بر زمين چيز واقعاً بدي نيست. آن كسي را كه فكر مي كنيم شيطان است در حقيقت مي تواند آقا و سرور جهان باشد و انسانها در نهايت اين را خواهند فهميد و او را در جايگاه واقعيش قرار خواهند داد! همان طور كه مشاهده مي كنيد صراحت و وضوح در بيان اين مسائل در اين فيلم در حد باورنكردني و بي سابقه اي بالاست كه شايد نتيجه احساس نزديك شدن هرچه بيشتر جهان از نظر سازندگان به زمان ظهور منجي آخرالزمان است. همچنين فيلم با توجه به وضعيت مترومن به مخاطب اين مطلب را القا مي كند كه خوب بودن كسل كننده و شايد به تعبيري بردگي خداست در حالي كه بد بودن هيجان انگيز و به خاطر آزادگي فرد است! همچنين موسيقي اين فيلم نيز داراي ويژگي هاي جالبي است. استفاده از موسيقيهايي مثل «بزرگراهي به سوي جهنم» و «بازگشت به سياهي» و موسيقيهايي كه از سوي افرادي همچون مايكل جكسون اجرا شدهاند اشارهاي ديگر بر قصد و منظور سازندگان است. آهنگهايي كه باعث شده است در برخي تحليلها اين فيلم عنوان اولين فيلم انيميشن سه بعدي را بگيرد كه از آهنگهاي Heavy-Metal و Hard Rock استفاده كرده است را به خود اختصاص بدهد و حتي بعضي از اظهار نظر كنندگان درباره آن اشاره كنند كه گويي عمدي در بكارگيري موسيقيهاي شيطاني در فيلم وجود دارد. بايد باور كنيم كه فيلمي در سطح مگامايند بدون قصد و منظور ساخته نمي شود و طراحيهاي فراوان و دقيقي براي القاء منظور اصلي فيلم و پيچيدن آن در لايههاي مختلف انديشيده مي شود كه شايد در نگاه اول بسيار دور از ذهن به نظر بيايند. اين فيلم در حقيقت مي خواهد القاء كند كه انسان اگرچه عزيز كرده خداوند است ولي اين شيطان است كه از او برتر است و انسان نيز بايد به جاي خدا شيطان را بپرستد و دوست داشته باشد. شواهد فراوان كوچك و بزرگ ديگري در فيلم وجود دارند كه منظور اين نوشتار بيان تمام اين موارد نيست. به هر حال موضوعی که بسیار مهم به نظر می رسد این است که ظاهرا شبکه خانگی به عنوان یکی از بستر های عرضه محصولات فرهنگی که اتفاقا بسیار با اقبال خوب مردم روبرو شده است کاملا از حوزه نظارت و بازبینی و ممیزی های خاصی که در وزارت ارشاد وجود دارد مصون مانده است . البته جاي اعتراض چنداني به مسئولين به خاطر صدور مجوز پخش اين فيلم در شبكه خانگي نيست چه اين كه مسئولين فرهنگي كشور در حال حاضر اساساً براي مسائل خيلي واضح تر و مهم تر از اين موضوع احساس دغدغه نمي كنند! ولي در خصوص رفع این مشکل به نظر میرسد حتی اگر منافع شرکت های توزیع پخش این گونه فیلم ها را حکم می کند حداقل توضیحاتی در غالب یک مصاحبه با اساتید فن سینما در ابتدای این فیلم ها الصاق شود تا با توضیح مناسب علاوه بر حفظ منافع شركتهاي دوبله و پخش و نيز بوجود نيامدن فضاي انفعالي محض در برابر توليدات غربي باعث رشد و آگاهي مردم عزيز كشورمان در رابطه با توطئههاي خطرناك استكباري است .
صبر کن صبر کن، کجا با این عجله ؟ وایسا بینم می خوام دو کلام باهات حرف بزنم. نصف شب کجا داری میری ؟
• جون من امشبیو بی خیال ما شو خیلی عجله دارم . با برو بچ قرار دارم اگه دیربرسم جون تو ضایع ست .
ای بابا تو که همش عجله داری ، پس کی می خوای به حرفام گوش بدی ؟ خیلی وقته میخوام باهات حرف بزنم، اما اینقدر خودتو مشغول این و اون کردی که اصلا فرصتی برای شنیدن حرفای من نداری
• خب بابا ، بیا من الان اینجام ، خوبه ؟ حالا حرفتو بزن ببینم چی می خوای بگی . فقط زود و تند بگو که دیرم شده
آره خوبه ، اما نه فقط جسمت،می خوام همه وجودت اینجا باشه ، قلبت ، گوشت ، چشمت ، همه و همه اینجا باشه.قبول؟
•باشه بابا قبول ، حالا بگو چی می خوای بگی؟
حالا شد ....
اون دوست قدیمیت خیلی سلام بهت رسوند و یه پیغامم داد که بهت بگم.
• دوست قدیمیم ؟ دوستم کیه؟
همونی که مدتهاست یادی ازش نمی کنی و بلکله فراموشش کردی؟؟
• من؟ من از دوستم غافل شدم ؟ امکان نداره . همه دوستام میدونن که من END رفاقت و معرفتم . امکان نداره از دوستام غافلشم .حالا کدوم دوستمو میگی ؟ اصلا اسمش چیه ؟ واضح حرف بزن ببینم چی میگی.. حالا پیغامش چی هست ؟
گفت که بهت بگم مدتیه بی معرفت شدی ؟ اینقدر غرق دوستات شدی که کمتر دیگه بهم توجه می کنی؟ دیگه با من نیستی، مگه بدی از من دیدی که منو ول کردی ؟ بابا بیا بهم سر بزن دلم خیلی برات تنگ شده
• ببینم همه این حرفها رو اون گفت ؟؟؟
آره ، همشو خودش گفت .
• د... بابا اسمشو که هنوز بهم نگفتی . زود اسمشو بگو ببینم این کیه که اینجوری دلش از ما گرفته
واقعا هنوز نشناختیش ؟ هنوز بجا نیاوردیش ؟ بابا تو دیگه کی هستی ؟؟؟
• نه جون تو ، هنوز بجا نیاوردمش . اما حرفاش یه جورایی برام آشناست . جون من حالا اسمشو بگو ...
آره . خیلی با معرفته . و خیلی هم مهربونه . هر چی ازش بگم کم گفتم. خیلی چیزا گفت که بهت بگم .
اما همین یه جمله ازش بهت میگم :
« اگر آنهائیکه به من پشت کرده اند میدانستند چه اندازه انتظار آنها را میکشم و چه مقدار مشتاق توبه و بازگشت آنها هستم هر آینه ازشدت شوق و شور نسبت بمن جان میدادند و تمام بند بند اعضایشان بخاطر عشق من از هم جدا می شد » (1)
حالا شناختیش ؟؟؟؟
با تو م .... میگم شناختیش؟
چیه ؟؟ چرا ساکتی ؟ چرا چیزی نمیگی ؟ چیه ؟ چرا رفتی توی لک ؟ اعععع این اشکها چیه؟
• آره یه چیزایی داره یادم میاد ، آره شناختمش ، خوب هم شناختمش . این اشکهای دلتنگیم ، دلم براش تنگ شده ، خیلی ،
موبایلت داره زنگ می خوره ، گوشی و بردار فکر کنم دوستاتن ، مگه باهاشون قرار نداشتی ؟ پاشو برو دیگه ... چیه ، چرا بلند نمی شی دیرت میشه ها ! ! ! دیر برسی پیش بچه ها ضایع میشی ها
• دوستام ؟ کدوم دوستا ؟ من دوستمو تازه پیدا کردم . دوست مهربونی که خیلی مدیونشم. دوستی که آخره رفاقته ، دوستی که . . .
چیه ؟ چی شده ؟ چرا اینجوری گریه می کنی ؟ یواش ، بابا نصفه شبه یواشتر الان همه بیدار میشنا ! ! !
چیکار می کنی ؟
• می خوام برم پیش دوست عزیزم و امشب و با اون خلوت کنم . خیلی حرفها برا گفتن باهاش دارم
• راستی ،،، عطر و سجاده ی منو ندیدی ؟؟؟
---------------------
1 - حدیث قدسی